مرزها، مرزها، و حقوقِ بیمرز
«حق حق داشتن» مجموعهای است که چند تن از محققان و متفکران برجستۀ نظریهٔ سیاسی گرد آوردهاند. چارچوب مباحث عمدتاً ساختارشکن و رادیکال است. فارغ از اینکه با مباحث کتاب موافق باشیم یا مخالف، با اطمینان میتوان گفت که این کتاب انسان را به بازاندیشی یک سری گزارههای متعارف و پذیرفتهشده وامیدارد، چراکه مقالاتش عمدتاً در زمینهٔ وضعیت انضمامی امروز نوشته شده است. جرقهٔ نگارش و گردآوری این مقالات را یکی از هولناکترین بحرانهای انسانی سالهای اخیر زده است: بحران پناهندگان در سال ۲۰۱۶ میلادی که طی آن میلیونها انسان بر اثر آتشِ جنگهای خانمانسوز در سوریه و عراق و افغانستان در بدترین شرایط ممکن از ترس جان به سوی اروپا روانه شدند؛ به سوی مرزهایی دور تا دورِ شهروندان؛ مرزهایی که جهان بیرون را از دولتملتها جدا میکند. این بحرانی بود که در سالهای منتهی به پایان دهۀ دوم قرن بیستویکم هر روز بیش از پیش وخیم شد و البته مهارناپذیرتر. در این بحبوحه واکنش سازمانهای حقوق بشری نیز در عمل چیزی جز ابراز تأسف و محکوم کردن شرایط نبوده است ـــ پردهای از نمایش وحشت و بیپناهی و بیسرنوشتی میلیونها آوارهٔ گریخته به کوه و بیابان. فرض این است که چنین نهادهایی بهدلیل برخورداری از ردیف بودجههای کلان قادر به بهبود حداقلیِ اوضاع هستند. و اینجا همان نقطهایست که این محققان و نظریهپردازان علوم سیاسی در موضوع مداخله کردهاند و به نقد رادیکال نهادهای حقوق بشری و دولتهای جهان پرداختهاند. این مواجهه مهم است چراکه در سالهای اخیر نوعاً شاهد نقدی فراگیر در این زمینه نبودهایم؛ ولی این شیوه بیسابقه نیست. شیوهایست که در تاریخ مدرن آزموده شده و گاه موجبات تحولاتی بینادین و سرنوشتساز را فراهم کرده است. در این مقالات رد پای آراء هانا آرنت دربارهٔ شهروند و حقوق شهروندی و حقوق بشر بهخوبی پیداست.
تحریریهٔ نشر نو
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.